شهردار و اولین رئیس انجمن شهر قروه «میرزا رضا ملکی »

« قروه کردستان »

«میرزا رضا ملکی ، اولین رئیس انجمن و شهردار قروه»

 

رضا ملکی مشهور به میرزا رضا و کربلایی رضا ، فرزند علی محمد و  زرین تاج خانم ، وفات 1335

تاریخ (حدودا سیصد ساله ) تاسیس شهر قروه پر از نامهای شخصیتها و نامداران بزرگیست که شرح زندگی هر یک به درستی ، تاریخ گویای شهرمان است (به جز معدود افراد سیاسی که از قِبَل تنگ نظریها و وابستگی خطی و جناحیشان، متاسفانه مدیران خدوم و مردم شهرمان متضرر شدند که آیندگان به درستی در مورد آنان قضاوت خواهند کرد).

نامها و اسطوره و الگو هایی که در عرصه های مختلف عمرانی، علمی، ورزشی، اجتماعی، فرهنگی و ادبی قروه در دوره های خود و حتی بعد از خود نیز منشا اثرات و برکاتی بوده اند، وقتی سخن از بزرگان، نام آوران و مفاخر قروه می شود، حقیقتا نام و آوازه ی « میرزا رضا ملکی »،که بعدها کربلایی رضا نیز نامیده می شد ،با توجه به تصمیمات ، خدمات و اقدامات گسترده ماندگارش در زمان بسیار کوتاه عمرش، والاتر از همه ی نامداران شهرمان بعنوان چهره ای ماندگار می درخشد، آزاد مردی نیک اندیشی که همواره عقل و منطق و تدبیر راپیشه خودمی نمود و جز رضای الهی و پیشرفت و توسعه همه جانبه شهرمان هدفی نداشت، شیوه مدیریت و تامل مثال زدنی وی حاکی از آن بودکه اگرمجال و امکان نقش آفرینی در افق وسیعتری را می یافت یقینا می توانست منشاء اثر و تحول و دگرگونی های بسیارسازنده ای برای قروه و استان و منطقه باشد.

در سال 1333 هـ.ش به همت و پیگیری و اعمال نفوذ میرزا رضا ملکی و همراهی دوستانش آقایان سید عباس اجاقی و موسی ایقانی (میرزا موسی صمدی) و اهتمام و یاری آقای" صدیقی" بخشدار وقت، علیرغم قلت جمعیت و نداشتن خیلی از شرایط و ویژگی های لازم ،قروه به شهر تبدیل ، و سه نفر یاد شده با رای مستقیم مردم بعنوان اعضاء  انجمن شهر انتخاب گردیدند که به ترتیب بعنوان شهرداران قروه نیز تعیین و منصوب شدند. (در سال 1337 با تغییرات صورت گرفته درتقسیمات کشوری و تاسیس استانداری کردستان در زمان آقای تیمسار امین آزاد و شهر شدن قروه مجددا تثبیت و شهرستان شدن آن نیز در سال 1339 با تاسیس فرمانداری و انتصاب آقای "نیرومند" بعنوان اولین فرماندار قروه قطعیت یافت)

از سایراقدامات ارزشمند میرزارضا ملکی که بعنوان مرد اقتصاد و معمار قروه ی جدید شهره بود،می توان خاطر نشان ساخت: علاوه بر ایجاد اولین دوره انجمن شهر و اعمال نفوذ در تاسیس و راه اندازی شهرداری، با صرف سرمایه شخصی خود نسبت به تاسیس آسیاب دیزلی و همچنین انتقال برق و روشنایی به منازل مردم با هزینه شخصی و خرید ادوات و ماشین آلات کشاورزی و دایر نمودن فروشگاهی بزرگ و منحصر به فرد ، موجبات تغییر سریع بافت قروه از روستا به شهر را فراهم نمود.

مردم فهیم همراهی میرزارضا ملکی با اولین بخشدار قروه ، آقای کبودوند (پیرمرد تندخو ، خوشفکر و بسیار جدی از خوانین و بزرگ زادگان ایل کبودوند گروس در سال 1317) در واگذاری رایگان زمین جهت احداث اولین خیابان قروه (از محل میدان اتحاد فعلی تا چهار راه حسینیه) ، و احداث اولین مغازه و منزل و کارگاه در کنار خیابان و غرس نهال و پیگیری احداث باغ ملی (پارک شهر روبروی مغازه هایش که بعد از فوت ایشان متاسفانه تصرف و به فروش رسید) را فراموش نخواهند کرد، سیزده سال بعد از فوت ایشان در سال 1348 در زمان استانداری زنده یاد مهدی رئوفی تنها میدان شهر ، میدان اتحاد فعلی و خیابان رئوفی (سید جمال الدین اسد آبادی) با اقتباس از بلوار الیزابت (کشاورز فعلی تهران) احداث و به معابر شهری قروه اضافه گردید.

در همان سالها با توجه به مخالفت شدید سنتی ها و مرتجعین با در اختیار گذاردن رایگان ملک شخصی خود جهت ایجاد مدارس پسرانه و دخترانه (مدسه ناهید ،اولین مدسه قروه) و همکاری موثر در راه اندازی اداره فرهنگ (آموزش و پرورش فعلی) ، با اسکان معلمان غیر بومی(اولین معلم غیر بومی قروه آقای هدایی بود) و حتی فرستادن خواهر خود (خانم حدیقه ملکی) و تعداد قلیلی از دختران به مدرسه که بعدها بعنوان اولین دانش آموختگان دختر مدرسه شهر شدند، اهتمام جدی خود را نسبت به سواد آموزی همه اقشار خصوصا دختران نشان داد، سالها بعد با تلاش اداره فرهنگ (آموزش وپرورش فعلی)  مدارس دیگر شهر به نام های چهارم آبان (12 فروردین فعلی نزدیک مسجد امام سجاد ) و انتصاریه (مدرسه حافظ فعلی )  ،را احداث  و راه اندازی و فعال کردند.

بارها از بزرگان و ریش سفیدان شهر شنیده ام که در سال 1325 با شروع قیام سید جعفر پیشه وری در آذربایجان و تصرف شهر های ترک زبان منطقه نظیر تبریز و زنجان و حتی بیجار، سران فرقه دموکراتیک آذربایجان با فرستادن هیات و نمایندگان ،منتظر دریافت پاسخ و چراغ سبز ورود قوای پیشه وری به سبب ترک زبان بودن قروه و سنقرکلیایی و تصرف این دو شهر و منطقه و الحاق به جمهوری  دموکراتیک آذربایجان بودند که با مخالفت جدی میرزا رضا ملکی و جمعی از معتمدین شهر (بدلیل خاستگاه اولیه اکثریت کرد زبانی مردم منطقه و مهاجر بودن ترکان قشقایی و سایرین به این شهر نوپا) مواجه میشوند ، به این ترتیب یک بار دیگر با تدبیر و درایت مانع شروع شعله آتش جنگی نو و تکرار تصرف منطقه همچون وقایع جنگهای روس و عثمانی و راهزنان وچپاولگران مسلح محلی می شود.

با توجه به اینکه در منطقه جزو متنفذین ،آزادیخواهان و مبارزین محسوب می شد،در جریان ملی شدن صنعت نفت با تعامل و ارتباط با گروه های آزادیخواه و مبارز منطقه و صاحب منصبان،خصوصا تجار تهران و همدان ( از طریق زنده یاد آقای فریدالدوله گلگون شهردار همدان و همچنین پدر خانمش آقای حسین شرفبیانی از بازاریان همدان و بیت بزرگوار مرحوم حاج شیخ تقی ایرانی از تجار بنام و نماینده دو دوره مجلس شورای ملی) ،همواره جزو مبارزان و سرآمدان حامیان جدی ملی گرایی در منطقه به حساب می آمد که به همراه مبارزین و جمعی از بازاریان و دوستانش در همدان تحت تعقیب و در آستانه بازداشت و رفتن به زندان نیز قرار گرفت (بعداز پایین کشیدن مجسمه شاه در همدان در سال 1332 گروهی ازمبارزین ومشروطه خواهان منطقه مدتی در منزل وی در قروه مخفی شده بودند).

در سال 1326 بعد از شکست قیام حزب دمکرات کردستان در مهاباد به رهبری قاضی محمد  چندین نفر ازجوانان منطقه قروه که به یاری قیام شتافته بودند در اطراف سقز به اسارت قوای دولتی درآمده بودند که با تلاش و پیگیری جدی و اعمال نفوذ «میرزارضا ملکی» از طریق دوستانش خصوصاّ روان شاد "یحیی صادق وزیری" دادستان و آقای آصف فرماندار وقت سنندج از چنگال ارتشبد "رزم آرا نجات" یافتند(در آن زمان قروه جزو بلوک هجده گانه سنندج بود).

"دکتر میر وجیه الله صدر " (نماینده قروه در مجلس شورای ملی)  همواره شادروان میرزا رضا ملکی و پدرشان علی محمد را از دوستان و مشاورین امین خود یاد می کرد و تلاش خردمندانه آنان را در توسعه شهر و همچنین اهتمام به همزیستی مسالمت آمیز ادیان و قومیت ها و مذاهب و فَرَق در قروه را می ستود و ابراز تاسف می کرد که با فوت جوانمرگ میرزا رضا ملکی مقدر نشد در زمان استانداری مرحوم زنده یاد "مهدی رئوفی" (استاندار پر تلاش و مرد عمران شهری کردستان در سالهای 1351 تا 1347) با مرحوم میرزا رضا ملکی در آبادانی شهر قروه سهیم باشیم.

در بهار 1335 با بازگشت از آخرین سفر عمرش (نزدیک دو ماه اقامت در عتبات عالیات و زیارت  و شرفیابی و دیدار و شرکت در دروس علمای طراز اول آن زمان در نجف اشرف « قرآن نفیس اهدایی مراجع عظام به ایشان هنوز هم بیادگار باقی مانده است») ،در عین سلامت روح و جسمش ، به دعوت معبودش لبیک گفته و با دست کشیدن از تلاش و مجاهدت و با اندوخته های ماندگار دنیوی و اخروی ، به سوی حق شتافت و آرام گرفت و در مقبره خانوادگی بخاک سپرده شد.

با غروب عمر بسیار کوتاهش (علیرغم زمینه سازی و پیگیری جدی ورود و اسکان دو نفر از روحانیون متشخص و محبوب که عاملی جهت وحدت باشند از شهرستان سنقر کلیایی به قروه که برای همیشه نیز در شهر ساکن و ورثه و ذریه آنان نیزمقیم گردیدند )،با بی تدبیری فردی مقدس ماب در شهر آتش اختلافات کهنه فرقه ای و قومی بین شیعیان و بهاییان و گاهی یهودیان شعله ور گردید که سالها نیز ادامه یافت.

در سوگش مردم قدردان با تشییعی ماندگار و فراموش نشدنی، نواختن ساز عزا (چنبری و وارونه نوازی) که حقیر بیاد ندارم و نشنیده ام در عزای کسی تا به حال درقروه نواخته باشند، ضجه کنان پیکر جوانمرگ، بازاری باتقوا و رئیس انجمن شهر و شهردار فقیدشان که وارثی جز کارها و اقدامات ماندگارش به یادگار نگذاشت ، با حزن و اندوه به خاک سپردند و افسوس که اجرای دهها برنامه و طرح نیمه تمامش برای توسعه و عمران شهر نو پایمان به فراموشی روزگار سپرده شد و یا با تاخیری بسیار طولانی اجرا گردید ( واین در حالی است که علت و راز مرگش همیشه بی پاسخ ماند).

یادش همیشه گرامی باد.

با تشکر وقدردانی از عزیزانی که در جمع آوری وارائه اطلاعات ، یاریم نموده اند.

گردآوری ونگارش : هوشنگ ملکی- تیرماه 1394



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : چهار شنبه 25 مهر 1395برچسب:, | 18:39 | نویسنده : هوشنگ ملکی |